جمع آمدن ساحران از مدا ین پیش فرعون | شرح و تفسیر

جمع آمدن ساحران از مدا ین پیش فرعون | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

جمع آمدن ساحران از مدا ین پیش فرعون | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر سوم ابیات 1245 تا 1258

نام حکایت : خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن

بخش : 17 از 17 ( جمع آمدن ساحران از مدا ین پیش فرعون )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن

هر چند ماجرای ولادت حضرت موسی (ع) در تفاسیر قرآن کریم و تواریخ به صورت های مختلف نقل شده . ولی این مطلب موردِ اتفاق است که نجات یافتن موسی از دستِ قهر و ستمِ فرعونی با مشیّتِ الهی و عنایتِ ربّانی بوده است . تورات در نقلِ این ماجرا به اجمال و اختصار سخن گفته و از تفصیلِ آن اجتناب ورزیده است . پس از آنکه منجّمان و خواب گزاران ، فرعون را از ولادت موسی می آگاهانند . به دستور فرعون ، فرزندانِ ذکورِ بنی اسرائیل قتل عام می شوند و …

متن کامل « حکایت خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .

متن کامل اشعار جمع آمدن ساحران از مدا ین پیش فرعون

ابیات 1245 الی 1258

1245) تا به فرعون آمدند آن ساحران / دادشان تشریف های بس گران

1246) وعده هاشان داد و پیشین هم بداد / بندگان ، وَ اسبان و نقد و جنس و زاد

1247) بعد از آن می گفت : هین ای سابقان / گر فزون آیید اندر امتحان

1248) بر فشانم بر شما چندان عطا / که بدَرّد پردۀ جود و سخا

1249) پس بگفتندش : به اقبالِ تو شاه / غالب آییم و شود کارش تباه

1250) ما در این فن صفدریم و پهلوان / کس ندارد پایِ ما اندر جهان

1251) ذکرِ موسی بندِ خاطرها شُدست / کین حکایت هاست که پیشین بُدست

1252) ذکرِ موسی بهرِ روپوش است ، لیک / نورِ موسی نقدِ توست ای مردِ نیک

1253) موسی و فرعون در هستی توست / با ید این دو خصم را در خویش جُست 

1254) تا قیامت هست از موسی تِتاج / نور ، دیگر نیست ، دیگر شد سراج

1255) این سُفال و این پَلیته دیگر است / لیک نورش نیست دیگر ، ز آن سر است

1256) گر نظر در شیشه داری گُم شوی / ز آنکه از شیشه است اَعدادِ دُوی

1257) ور نظر بر نور داری ، وا رهی / از دُوی و اَعدادِ جسم منتهی

1258) از نظرگاه است ای مغزِ وجود / اختلافِ مؤمن و گبر و جهود 

شرح و تفسیر جمع آمدن ساحران از مدا ین پیش فرعون

تا به فرعون آمدند آن ساحران / دادشان تشریف های بس گران


همۀ ساحران از شهرهای حومه به خدمت فرعون شتافتند و او نیز به آنان خلعت های بس گرانبعا داد . [ تشریف دادن = تشریف در لغت به معنای بزرگ گردانیدن و بزرگ داشتن است امّا در آثارِ قدما به معنی خلعت دادن پادشاه به زیردستان نیز فراوان استعمال شده ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ، ج 3 ، ص 119 و 120 ) ]

وعده هاشان داد و پیشین هم بداد / بندگان ، وَ اسبان و نقد و جنس و زاد


فرعون وعده هایی به آنان داد و پیشاپیش ، غلام و اسب و پولِ نفد و اجناسِ مختلف به آنان داد .

بعد از آن می گفت : هین ای سابقان / گر فزون آیید اندر امتحان


بعد از آن همه بذل و بخشش به ساحران گفت : ای ساحران با سابقه ( یا ای کسانی که در اجرای فرمانم از یکدیگر پیشی می گیرید ) بهوش باشید که اگر شما در این امتحان سربلند و پیروز بدرآیید . [ ادامه اعنا در بیت بعد ]

بر فشانم بر شما چندان عطا / که بدَرّد پردۀ جود و سخا


آنقدر به شما خواهم بخشید که بر اثرِ این بخشش های فراوان ، پردۀ جود و سخاوت پاره شود یعنی از حدود بخشش نیز درگذرد و سخاوتمندی دیگران را از رونق بیندازد .

پس بگفتندش : به اقبالِ تو شاه / غالب آییم و شود کارش تباه


ساحران گفتند : شاها ، به برکت بخت و اقبال بلندِ تو . ما در این پیکار چیره و غالب خواهیم شد و کارِ موسی نیز تباه می شود . [ اشاره است به قسمتی از آیه 44 سورۀ شعرا « … به شکوه و جلال فرعون ، ما حتماََ چیره خواهیم شد » ]

ما در این فن صفدریم و پهلوان / کس ندارد پایِ ما اندر جهان


ما ساحران در فنِ سِحر و ساحری ، یل و پهلوانی هستیم و در همۀ جهان کسی پیدا نمی شود که بتواند با ما مقابله کند . [ صَفدَر = صف شکن ، دلیر ، لقب حضرت علی (ع) ]

ذکرِ موسی بندِ خاطرها شُدست / کین حکایت هاست که پیشین بُدست


نقل ظاهری داستان موسی (ع) ، افکار و اندیشۀ مستمعان را به بند کشیده و نمی گذارد به عمق آن راه یابند و پیام آن را درک کنند . زیرا داستان موسی را در شمار افسانه های پیشین به شمار می آورند . حال آنکه حکایت حالِ همۀ انسان هاست . توضیح بیشتر در شرح بیت 1150 دفتر سوم  ]

ذکرِ موسی بهرِ روپوش است ، لیک / نورِ موسی نقدِ توست ای مردِ نیک


آوردن نامِ موسی و نقلِ حکایاتِ او جنبۀ صوری و شکلی دارد . امّا ای نیک مرد ، حقیقت و جوهر موسی ، نقدِ حالِ توست . [ نور موسی = منظور حقیقت و معنی موسی (ع) است ]

موسی و فرعون در هستی توست / با ید این دو خصم را در خویش جُست 


بنابراین حقیقتِ موسی و فرعون در درونِ تو وجود دارد باید این دو دشمن را در وجود خود پیدا کنی . [ این بیت مبتنی بر اصلِ حقیقتِ نوعیه است ]

تا قیامت هست از موسی تِتاج / نور ، دیگر نیست ، دیگر شد سراج


تا برپایی رستاخیز ، از حقیقت موسی ، مظهرها و نمونه هایی بوجود خواهد آمد . زیرا حقیقت موسی ، عوض نمی شود بلکه چراغ دگرگون می شود . یعنی اشخاصی که مظهر حقیقت موسی هستند عوض می شوند . ( نِتاج = بچه ، فرزند ، در اینجا مظهر و نمونه ) [ از آنجا که موسی مظهر حق است ، هر که به صفات و خصال او درآید . مظهر موسی می گردد و هر که به رنگ و خوی و مَنِشِ فرعون درآید . مظهر فرعون می شود . حقیقت یکی است فقط کالبدها عوض می شود . ای بیت و سه بیت بعد بوسیلۀ ابیات 678 و 679 دفتر اوّل تفسیر می شود . باز توان گفت که موسی ، مظهر « خودِ الهی » و فرعون مظهر « خودِ نفسانی » . این ابیات همه ناظر به حقیقتِ نوعیه است . به عقیدۀ عرفا و صوفیه هر یک از نیکان و بَدان اوصافی دارند که هرگاه آن اوصاف در کسی ظهور کند ، او مظهر آنان می گردد . ]

این سُفال و این پَلیته دیگر است / لیک نورش نیست دیگر ، ز آن سر است


روغندان سفالین و فتیلۀ این چراغ عوض شده ( نثر و شرح مثنوی شریف ، دفتر سوم ، ص 141 ) امّا نورِ آن عوض نشده زیرا تماماََ از عالَمِ غیب است . [ پَلیته = پنبۀ تاب داده را گویند ، فتیله ]

گر نظر در شیشه داری گُم شوی / ز آنکه از شیشه است اَعدادِ دُوی


اگر به کالبدهای انبیاء و اولیاء نگاه کنی از طریقِ وحدت ، به بیراهه می روی . زیرا این تعدد و کثرت از شیشه های صورت و کالبد آنان است .

ور نظر بر نور داری ، وا رهی / از دُوی و اَعدادِ جسم منتهی


و اگر به نورِ آنها نگاه کنی ، یعنی به حقیقتِ آنان درنگری . از ورطۀ دوگانگی و کثرت خواهی رَست .

از نظرگاه است ای مغزِ وجود / اختلافِ مؤمن و گبر و جهود 


ای زبده و گرهرِ عالَمِ هستی ، اختلاف میان مؤمن با گبر و یهود از دیدگاه کثرت بین آنان سرچشمه می گیرد چون مؤمن راستین نظر به حقیقت انبیاء و اولیاء می کند و آنان را همچون تنی واحد می بیند . ولی چشم های نابخردان میانِ آن بزرگواران جدایی قائل می شود و در نتیجه آتش جنگ های مذهبی و نزاع هفتاد و دو ملت راه نمی افتد . [ زیرا این سرگشتگان فقط به صورتِ انبیاء و اولیاء می نگرند نه به حقیقتِ آنان . مولانا اختلاف نظر مردم در بارۀ حقیقت را در حکایتِ بعد ( اختلاف کردن در چگونگی و شکل فیل ) بیان می فرماید ]

شرح و تفسیر بخش قبل

دکلمه جمع آمدن ساحران از مدا ین پیش فرعون

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر سوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟