بیان ادامه قصّه آن فقیر و نشان جای آن گنج | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
بیان ادامه قصّه آن فقیر و نشان جای آن گنج| شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر ششم ابیات 1939 تا 1947
نام حکایت : حکایت فقیرِ مفلسِ روزی طلبِ بدون واسطۀ کسب و تلاش
بخش : 3 از 9 ( بیان ادامه قصّه آن فقیر و نشان جای آن گنج )
خلاصه حکایت فقیرِ مفلسِ روزی طلبِ بدون واسطۀ کسب و تلاش
فقیری مفلس که از فرط فقر و فاقه جانش به لب رسیده بود در نماز و دعا از خداوند رزقی بی سعس و تلاش درخواست کرد تا باشد که از چنبر نکبت برهد . او مدّتی مدید بر این کار بود تا آنکه شبیدر خواب هاتفی بدو گفت : گنجنامه ای در میان کاغذ پاره های فلان ورّاق ( = کاغذ فروش ، کتابفروش ، کاتب ) هست . به مغازۀ او برو و آن گنجنامه را مخفیانه بردار و به خلوت آن را بخوان و طبق دستور عمل کن تا به گنجی عظیم دست یازی …
متن کامل ” حکایت فقیرِ مفلسِ روزی طلبِ بدون واسطۀ کسب و تلاش “ را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل ابیات بیان ادامه قصّه آن فقیر و نشان جای آن گنج
ابیات 1939 الی 1947
1939) اندر آن رُقعه نبشته بود این / که برونِ شهر ، گنجی دان دفین
1940) آن فلان رُقعه که در وی مَشهد است / پشتِ او در شهر و در ، در فَدفَد است
1941) پشت با وی کن تو ، رُو در قبله آر / وآنگهان از قوس ، تیری در گذار
1942) چون فگندی تیر از قوس ای سُعاد / بَرکَن آن موضع که تیرت اوفتاد
1943) بس کمانِ سخت آورد آن فَتا / تیر پرّانید در صحنِ فضا
1944) زو تبر آورد و بیل ، او شادِ شاد / کَند آن موضع که تیرش اوفتاد
1945) کُند شد هم او و ، هم بیل و تبر / خود ندید از گنجِ پنهانی اثر
1946) همچنین هر روز تیر انداختی / لیک جایِ گنج را نشناختی
1947) چونکه این را پیشه کرد او بر دوام / فُجفُجی در شهر افتاد و عوام
شرح و تفسیر بیان ادامه قصّه آن فقیر و نشان جای آن گنج
اندر آن رُقعه نبشته بود این / که برونِ شهر ، گنجی دان دفین
در آن مکتوب (گنج نامه) این مطلب نوشته شده بود که در بیرون از شهر ، گنجی مدفون است . [ دَفین = نهفته ، مدفون ]
آن فلان رُقعه که در وی مَشهد است / پشتِ او در شهر و در ، در فَدفَد است
در فلان گنبدب که قبری در آن قرار دارد و پشتش به جانب شهر و درش به سوی بیابان است . [ مشهد = قبر ، محلِ شهات ، به مزار بزرگان نیز گویند / فَدفَد = بیابان ]
پشت با وی کن تو ، رُو در قبله آر / وآنگهان از قوس ، تیری در گذار
پَشتت به آن گنبد باشد و رویت به جانب قبله و سپس تیری در کمان قرار بده . [ قوس = کمان ]
چون فگندی تیر از قوس ای سُعاد / بَرکَن آن موضع که تیرت اوفتاد
ای نیکبخت همینکه تیر از کمان افکندی . هر جا که تیرت افتاد آنجا را حفر کُن . ( سُعاد = نام زنی است در اشعار عاشقانه عرب ، در اینجا احتمالاََ به معنی نیکبخت آمده است ) [ تأویل انقروی و نیکلسون از این بخش از حکایت « از شهر صفات بشری خارج شو و به قبۀ عقلِ معاش و مشهد روح حیوانی پشت کن و سپس به قبلۀ وحدت روی آور و تیر همّت را از کمان مجاهدت رها کن تا به شهود رسی » ( شرح کبیر انقروی ، ج 14 ، ص 606 ) و ( شرح مثنوی معنوی مولانا ، دفتر ششم ، ص 2115 ) ]
بس کمانِ سخت آورد آن فَتا / تیر پرّانید در صحنِ فضا
پس آن جوان کمانی محکم و قوی آورد و تیری به پهنۀ فضا پرتاب کرد .
زو تبر آورد و بیل ، او شادِ شاد / کَند آن موضع که تیرش اوفتاد
با شادی فراوان ، بیل و تبری را فوراََ آماده کرد و محلِّ سقوط تیر را فوراََ حفر کرد تا گنج را پیدا کند .
کُند شد هم او و ، هم بیل و تبر / خود ندید از گنجِ پنهانی اثر
از بس خاک را کاوید و برداشت که بیل و تبر کُند شد و خود نیز خسته گردید . امّا از گنج پنهان اثری ندید .
همچنین هر روز تیر انداختی / لیک جایِ گنج را نشناختی
به همین ترتیب هر روز تیری می انداخت . امّا محلِّ گنج را نمی یافت .
چونکه این را پیشه کرد او بر دوام / فُجفُجی در شهر افتاد و عوام
چون او این کار را پیوسته انجام می داد رفته رفته در شهر و بویژه میان عوام النّاس پچ پچی افتاد .
دکلمه بیان ادامه قصّه آن فقیر و نشان جای آن گنج
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر ششم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات