شرح و تفسیر غزل شماره 4 دیوان حافظ

شرح و تفسیر غزل شماره 4 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 4 دیوان حافظ شیرازی

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : دیوان اشعار حافظ شیرازی غزل شماره 4

دیوان حافظ شیرازی
متن کامل ابیات 1 الی 8

1) صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

2) شکر فروش که عمرش دراز باد چرا / تفقدی نکند طوطی شکرخا را

3) غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل / که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را

4) به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر / به بند و دام نگیرند مرغ دانا را

5) ندانم از چه سبب رنگ آشنائی نیست / سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

6) چو با حبیب نشینی و باده پیمائی / به یاد دار محبان باد پیما را

7) جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب / که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

8) در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ / سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

شرح و تفسیر غزل شماره 4 دیوان حافظ شیراز ی

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را


ای صبا با لطف و ملایمت به آن غزال رعنا بگو که ما را تو سر به کوه و بیبان داده ای یعنی تو ، ما را فرهاد و مجنون کرده ای . [ صبا ، پیک شعر است زیرا اغلب شعرا با صبا مکالمه کرده و برای محبوب خود به وسیله صبا پیغام می فرستند . چون که جانان ، عالی جناب است و به مقامش فقط صبا و شمال واصل شوند . ( غزال = آهو بچه را گویند که شعرا اغلب محبوب ها را به آن تشبیه می کنند . رعنا = گلی را گویند که یک جانبش قرمز رنگ و روی دیگرش زرد رنگ باشد . لطف = نرمی و ملایمت ) ]

شکر فروش که عمرش دراز باد چرا / تفقدی نکند طوطی شکرخا را


شکر فروش که خداوند عمرش را طولانی کند . چرا حال طوطی شکرخا را نمی پرسد ؟ مراد از شکر فروش ، جانان خواجه می باشد و مراد از طوطی شکرخا ، خودِ خواجه است . [ جانان که از دهانش شکر می ریزد با طوطیی چون من یعنی شاعر فصیح و بلیغی چون من ، چرا حرف نمی زند و مقید حال من نیست ]

غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل / که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را


ای گل مثل اینکه غرور حُسنت اجازه ندادکه حال این عندلیب شیدا را نمی پرسی . یعنی ای جانان آیا زیبایی و حُسنت مانع شده که به عشاق بیچاره التفات نکرده و احوالی از آنان نمی پرسی . [ غرور = غفلت ، گول خوردن . شیدا = دیوانه . عندلیب = بلبل ]

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر / به بند و دام نگیرند مرغ دانا را


به محبوب مغرور نصیحت می کند و می فرماید : ای جانان ، عشاقی که اهل نظرند به حُسن خلق صید می شوند . یعنی با لطف و ملایمت ، عبد و مملوک می شوند . مصراع دوم در مقام تمثیل است . یعنی صاحب نظران چون مرغِ زیرک اند که هرگز با دام و تله شکار نمی شوند . بلکه برای صید آنها مدارا و حُسن التفات ضروری است .

ندانم از چه سبب رنگ آشنائی نیست / سهی قدان سیه چشم ماه سیما را


نمی دانم به چه سبب ، محبوب های ماه سیما و سیه چشم و سهی قد با ما نشانۀ آشنایی ندارند . [ شکایت از استغنای جانان است که نسبت به خواجه کم التفات بوده و خواجه زبان به شکایت گشوده است و کلمه محبوب را تعظیماََ جمع بسته است وگرنه منظور خواجه یک محبوب است ]

چو با حبیب نشینی و باده پیمائی / به یاد دار محبان باد پیما را


وقتی که با جانان همنشینی و باده می نوشی . عشاق مهجور و محروم از وصل معشوق را هم به خاطر بیار . یعنی در مجلس و خدمت جانان ذکری از آنان به میان آر و تذکری بده . باشد که با کیفیت باده در خاطر شریف جانان میل و انجذابی پیدا شود و تفقدی به حال این محرومین بکند .

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب / که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را


غیر از این عیب جزیی که روی زیبایت قانون مهر و محبت ندارد دیگر هیچ عیب نداری . یعنی اسباب حُسن و جمال را به حد کمال داری . الّا این که وفاکار نیستی و بلکه جفاکاری .

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ / سرود زهره به رقص آورد مسیحا را


کلمات دلاویز حافظ را که زهره در آسمان می خواند . مگر عجب است که آواز خواندن زهره ، حضرت عیسی را به رقص درآورد . [ چون زهره ستاره ساز نواختن است و نوازندگی را به او نسبت داده اند .

دکلمه غزل شماره 4 دیوان حافظ شیراز ی

دکلمه غزل شماره 4 دیوان حافظ شیراز ی

زنگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی

ا

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟